بدادم برسید (sos)
حس هميشه داشتنه
نه عشق و دلبستگيه
نه قصه گسستنه
نه حرف پيوستگيه
عادت و عشق و عاطفه
هرچه لغت تو عالمه
براي حس من و تو
يه اسم گنگ و مبهمه
تو اين روزاي بي كسي
اگه به دادم نرسي
يه روز مي ياي كه دير شده
نمونده از من نفسي
خواستن تو براي من
فراتر از روح و تنه
راز هميشگي شدن
هميشه از تو گفتنه
اگر تو مهلتم بدي
مهلت مرگو نمي خوام
با تو به قصه مي رسم
همراه لحظه ها مي يام
هميشه عاجزه كلام
از گفتن معني ناب
هيچ عاشقي عاشقي رو
ياد نگرفته از كتاب
عادت و عشق و عاطفه
هرچه لغت تو عالمه
براي حس من و تو
يه اسم گنگ و مبهمه...
***************************
ميمرم برات
نميدونستی ميميرم بی تو بدون چشات
رفتی از برم
تو نميدونستی که دلم بسته به ساز صدات
آرزومه که نميدونستی که من ميميرم برات
((ميميرم برات))
سفرت بخير
اگه ميری از اينجا تک و تنها تا يه شهر دور
برو که رفتن بدون ما ميرسه به يه دنيا نور
((به يه دنيا نور))
سفرت بخير
برو گر شکستی ز من ميتونی دوباره بساز
از دلی شکسته نااميد و خسته تو باز غرور
((تو بازم غرور))
نميخوام بيای
نميخوام ميون تاريکی من تو حروم بشی
نميخوام ازت
نميخوام مثل يه شمع بسوزی برام تا تموم بشی
برو تا بزرگی ميخوام که فقط آرزوم بشی
****************************************
آخه چه جور دلت اومد تنهام بزاری و بری
آخه مگه حرفی زدم
زخم زبونی من زدم
آره همش بهونه بود مسئله یار دیگه بود
دلت هوائی شده بود کارم از آب گذشته بود
برو با یارت عزیزم رها کن این تن منو
الهی صد ساله بشه عشق قشنگت عزیزم
اما یه قول بهم بده یارتو تنها نذاری
که مثل من اسیر بشه آواره از خونه بشه
منم یه قول بهت میدم یه روز فراموشت کنم
قلبم سنگیش بکنم
عشقت رو خاکستر کنم
اگه یه روز خواستی گلم
کسی رو نفرینش کنی بگو که مثل من بشه
زجر جدائی بکشه
آخه چجور دلت اومد تنهام بذاری و بری
آخه مگه من حرفی زدم
زخم زبونی من زدم
آره مسئله یار دیگه بود کارم از آب گذشته بود


دوستت دارم مهدی جونم .... هوارتااااااا